English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9470 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
prefectural U وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
prefecture U مقام ریاست دوره ریاست
wardenship U مقام ریاست
presidentship U مقام ریاست جمهور
speakership U مقام ریاست مجلس
presidency U مقام یا دوره ریاست جمهوری
directorates U مقام ریاست هیئت مدیره
directorate U مقام ریاست هیئت مدیره
pastorate U مقام شبانی کلیسا
advowson U حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
exonarthex U [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary U دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder U ارشد کلیسا شیخ کلیسا
presided U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
preside U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
favorite son U نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
presiding U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
generalship U ریاست
matronhood U ریاست
matronship U ریاست
managership U ریاست
presidency U ریاست
directorship U ریاست
directorships U ریاست
administratorship U ریاست
chairmanship U ریاست
chairmanships U ریاست
schools U دانشکده
school U دانشکده
superiority U ریاست
headships U ریاست
headship U ریاست
superintendence U ریاست
presidentship U ریاست
principalship U ریاست
managerial U ریاست
superintend U ریاست کردن
abbotship U ریاست دیر
to fill the chair U ریاست کردن
provosts U نافم دانشکده
superintends U ریاست کردن
captainship U ریاست بزرگتری
captaincy U ریاست بزرگتری
superintending U ریاست کردن
vice president U نیابت ریاست
patriarchate U ریاست خانواده
patriarchate U ریاست طایفه
to take the lead U ریاست کردن
abbay U ریاست دیر
superintendence U ریاست مدیریت
superintended U ریاست کردن
polytechnics U دانشکده صنعتی
technical college U دانشکده فنی
bursar U گنجور دانشکده
technical colleges U دانشکده فنی
bursars U گنجور دانشکده
polytechnic U دانشکده صنعتی
postmastership U ریاست پست
command of execution U ریاست اجرایی
provost U نافم دانشکده
state college U دانشکده دولتی
superintendency U ریاست مدیریت
polytechnical U دانشکده صنعتی
prefecture U اداره ریاست
mayorship U ریاست شهرداری
law faculty U دانشکده حقوق
faculty of law U دانشکده حقوق
magistrature U ریاست کلانتری
military college U دانشکده افسری
medical college U دانشکده پزشکی
medical college U دانشکده طبی
matronize U ریاست کردن
intercollegiate U بین دانشکده ها
collegian U عضو دانشکده
mayoralty U ریاست شهرداری
chieftaincy U ریاست قبیله
chieftainship U ریاست قبیله
lawfaculty U دانشکده حقوق
school of law U دانشکده حقوق
collegial U مربوط به دانشکده
bossy U متمایل به ریاست مابی
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
cadets U دانشجوی دانشکده افسری
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
bossiness U متمایل به ریاست مابی
cadet U دانشجوی دانشکده افسری
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
prioship U سمت ریاست دیر
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
gaudyday U روزمهمانی دانشکده روزشادی
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
presidential U وابسته به ریاست جمهور
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
medical U دانشکده پزشکی سرپزشک
he has passed the chair U ریاست داشته است
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
academian U عضو دانشکده یادانشگاه
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
abbatial or abbatical U مربوط به ریاست دیر
You sure have a nerve to ask become a director. U آخر تورا چه ره ریاست
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
magistracy U ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
freshmen U دانشجوی سال اول دانشکده
trencher cap U کلاه چهار گوش دانشکده
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
mortar board U کلاه چتر گوش دانشکده
take the chair U ریاست انجمنی را دارا بودن
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
take the chair U ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
freshman U دانشجوی سال اول دانشکده
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presentation day U روز دادن درجات در دانشکده
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
capital U رئیسی ریاست مابانه عمده
head U ریاست داشتن بر رهبری کردن
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
major seminary U دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
gymnasiast U دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
campuses U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
masterfully U بطور تحکم امیز ریاست مابانه
embassage U مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
The presidensial election is the topic of the day. U انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger U دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant U کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
leads U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
kirk U کلیسا
bethel U کلیسا
churchgoers U کلیسا رو
churchgoer U کلیسا رو
stair towers turrets U کلیسا
churches U کلیسا
church U کلیسا
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
sextons U خادم کلیسا
territorialism U کلیسا سالاری
territoriality U کلیسا سالاری
churchly U مربوط به کلیسا
sexton U خادم کلیسا
chapelry U حوزه کلیسا
ostiary U دربان کلیسا
nave portal U مدخل کلیسا
facing the church U روبروی کلیسا
tympan U جبهه کلیسا
god's acre U محوطه کلیسا
tympanum U جبهه کلیسا
undercroft U اتاق کلیسا
congregation U حضاردر کلیسا
congregations U حضاردر کلیسا
tympanon U جبهه کلیسا
presbyter U شیخ کلیسا
kirk U به کلیسا رفتن
lay reader U قاری کلیسا
kirkman U عضو کلیسا
Recent search history Forum search
1FIRST Team Number
3service times
1ریاست مخابرات به چهار نفر کارمند ضرورت دارد
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
1سلام به مقام محترم سفارت ترکیه
1ریاست معارف
1اينک که به لطف الهي و تلاش و کوشش خويش توانسته ايد دوره تحصيلي را در دانشکده ای ادبیات دانشگاه هرات با افتخار طي نماييد، صميمانه اين موفقيت را به شما و خانواده محترمتان تبريک مي گويم و اميدوارم با ت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com